کتاب زن زیادی مجموعهای از چند داستان کوتاه است که بهشیوهای واقعگرایانه، مسائل اجتماعی، بهویژه مشکلات و محدودیتهای زنان در جامعه سنتی ایران را روایت میکند. داستان اصلی که عنوان کتاب را هم گرفته، درباره زنی به نام «ملیحه» است که دختری باسواد، مستقل و پرشور است اما به دلیل نگاه سنتی جامعه و خانواده، ازدواج نمیکند و بهمرور زمان به «زنی زیادی» در خانه و اجتماع تبدیل میشود؛ زنی که نه نقش همسر دارد، نه مادر، نه عضو مؤثر جامعه، و همین باعث نوعی سرخوردگی و انزوا در او میشود.
جلال آلاحمد در این داستانها نگاهی منتقدانه به سنتهای پوسیده، نقشهای تحمیلی به زنان، و بحران هویت در بستر جامعهای مردسالار دارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.